حديث كساء
من به هیچ وجه اهل نماز و مسجد و انجام کارهای خیر نبودم


یکی از علاقمندان به حدیث شریف کساء می گوید من راننده خوش هیکلی بودم.

رفقا که همگی اهل مواد مخدر و انجام کارهای خلاف بودند، هر جا که مرا می دیدند با اصرار زیاد به جمع خود دعوتم می کردند.

در آن موقع من به هیچ وجه اهل نماز و مسجد و انجام کارهای خیر نبودم تا اینکه مسائلی پیش آمد و من توفیق یافتم که در جلسات حدیث شریف کساء شرکت کنم و پس از آن، حالات عجیبی به من دست داد که تمام کارهای خلاف را کنار گذاشتم و الان اهل نماز و مسجد و روزه شده ام.

حکایت از این قرار بود که شبی که من برای اولین بار در جلسه حدیث کساء شرکت کردم، همسر من در خواب می بیند که من در جلسه ای که پنج تن آل عبا علیهم السلام حضور داشتند شرکت داشتم و آن بزرگواران مرا صدا زدند و گوشه ای از عبای خود را بر سر من انداختند.

پس از آنکه چنین خوابی در مورد عنایت اهلبیت علیهم به این بنده گنهکار دیده شد، تصمیم گرفتم تمام رفقای سابق را کنار گذاشته و به وظیفه مسلمانی خود عمل کنم و الان هم هر وقت که ناراحتی دارم در جلسه حدیث کساء شرکت می کنم و مشکلات روحی از من برطرف می شود.
صاحب جلسه در تایید حرف آن بنده خدا می گفت زن و مادر این شخص زمانی به من تلفن زد و گفت فلانی به یکباره عوض شده و به نماز و مسجد اهمیت می دهد
عده زیادی از حاجتمندان به برکت حدیث آسمانی کساء دچار تحولات روحی و معنوی شده اند و نور ولایت به قلب و دل آنها دمیده است که از جمله آنها مومن مذکور است که حکایتش را دیدید
چه خوب است الان که دشمنان به جنگ با عقیده و ایمان جوانهای ما برخواسته اند با حدیث کساء تهاجمات آنها را پاسخ داده و تبلیغاتشان را بی اثر نماییم
شنبه 1396/10/30 22
(0) نظر
برچسب ها :نماز و مسجد - دوستان ناباب
X